|
اصل صفحه آرشيو
درّوگهر پرتاب نامه
منو
بغل
Friday, February 16, 2007
ديسکِليمر: اين پست متضمّن نکات غيراخلاقی ميباشد، بروبچههای هيأت نخونن! ويُوور ديسکِرشن ايز اَدوايزد!
دانشجوهاي دانشکده مهندسی -که خيلی خلاف و بيادب هستن- ميگن که دخترای دانشکده مديريت خوشگِلَن! بندگان خدا ميان دانشکده ما مراقب امتحان وايميستن بلکه دختراي ما رو ديد بزنن (البته پولشم ميگيرن)! حالا اين ترم ما يه درس با دانشکده روانشناسی وَرداشتيم، همچين که رفتيم سرِ کلاس و خواهران روانشناس رو ديديم، فهميديم که اَیییی دلِ غافل! دست بالای دست، بسيار است! خلاصه ديگه دانشکده مديريت و ساکنينش بالکُل سَقَطَ مِن عَينی! s-: اگه فردا ديدين من تغيير رشته دادم باز نگين چرا! (;
پ.ن.1. بابا جان! يه ذره جنبه داشته باشين! گفت که "تو به سيمای شخص مینگری / ما در آثار صُنع حيرانيم"! (الکی!) <-: پ.ن.2. تازه اين يکيو بگو! من درسای خودمونو با سلام و صلوات و منبميرم توبميری نمره ميارم، عوضش تو اين درسه چی؟! ميدترمش رو -همينجوری فرررت- فول مارک شدم! انگيزه هست آقا! انگيزه!!! (;
لينک ثابت |
ظاهراً ما خيلي غيرِ آپتوودِيت هستيم، من تازه ديشب فيلم "يک تکّه نان" کمال تبريزی رو از اينجا ديدم! آقا عجب فيلم قشنگيه! به قول مهران مديری شُشَم حال اومد! جدّی ها! بريد ببنيد!
پ.ن. فقط يه اشکال کوچيک! وقتی کل فيلم حول قرآن حفظ شدن يه نفره، بهتر بود خانومه اشتباه نميخوند، آيه 11 سوره مريم عليهاالسلام رو به جای "فاوحی اليهم" ميخونه "فاوحی اليه"! /-:
لينک ثابت |
Friday, February 02, 2007
نويد در مورد سناتور اوباما نوشته؛ عليرغم اينکه مطلقاً نه سر پيازم نه ته پياز، اما در راستای اينکه ما هم همينجوری الکی از تيريپ اين برادرمان باراک(بارَک) حسين اوباما خوشمان آمده، گفتيم يه اَد تبليغاتی ِ-بی جيره و مواجب- بريم واسش.
کليپ مصاحبه با جان استوارت کليپ سیانان در مورد شباهت اسم اوباما و اسامه، و ميدلنيم حسين کليپ سیانان برای ربط دادن لباس پوشيدن (کراوات نزدنِ) اوباما و احمدینژاد
پ.ن. ما به صورت خانوادگی در حمايت از کانديداهايی که بعدا شکست ميخورند سابقه داريم، اگه Akhlaghpour و Al Gore رو سرچ کنيد، اولين و دومين لينک در مورد پسر و دختر ِخان داداش ماست! (-B (;
لينک ثابت |
Saeed AkhlaghpourSaeed AkhlaghpourMohammad Taherzadeh Sani
|