Balaa Logo

 

اصل صفحه
آرشيو درّوگهر
پرتاب نامه
منو بغل

Saturday, October 21, 2006

وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَداً - إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ!

سلام عليکم، آقا من خداييش حرفی واسه گفتن ندارم اينم که دارم مينويسم مال اينه که وحيد احسانی بهم ايميل زده گفته چرا ماه رمضان تعطيل کردی، بنويس! ما هم که کلاً تو مراممون نيست داش وحيد چيزی بگه بهمون، ما بگيم نه -حتی اگه منجر به نقض کردن حرفی که 20 سانتی‌متر پايينتر نوشتيم بشه.
وحيد احسانی جزو معدود آدماييه که بعد 13-12 سال رفاقت، من هنوز گناهی ازش نديدم و با خيال راحت پشت سرش نماز ميخونم. کلّی هم خاطره داريم باهاش که آخريش مال همين 3-2 ماه پيشه که جفتمون داشتيم غرق ميشديم تو دريا! جدی! S:
اخيراً خبر رسيده که وحيد ما هم به سلامتی بععععععله! (: تبريک به وحيد عزيز و تبريکات مخصوص و مضاعف به خانومشون به خاطر اينکه خداييش دلِ خوووووب پسری رو بردن... (:

پ.ن. ضمناً حاج ياسر هم ديگه مرام‌بازی رو ترکونده و فايل 16مگی شبای احيا رو -با اون اينترنت دربِ‌پيت ايران- ارسال کرده که خدايش خير کثير دهاد! البت اينجا هم الحمدلله مجالسی برقرار بود و بر خلاف انتظار ما، تيريپ هم اصلا سوسول‌بازی نبود! در اين حد که شب بيست و يکم، وسط سينه زنی، خودِ حاجی جَوگير شد عبا و عمامه رو کند و اومد وسط! (;

   لينک ثابت   




Saeed AkhlaghpourSaeed AkhlaghpourMohammad Taherzadeh Sani