|
اصل صفحه آرشيو
درّوگهر پرتاب نامه
منو
بغل
Sunday, April 23, 2006
آقا ما از همان اوان طفوليت که ميرفتيم تو کوچه با اميد شميرانی و وحيد آزاد و کامران نجفزاده و متی ميرزايی و محمود مهران، فوتبال -و البته استپ هوايی و کارتبازی و هفسنگ- بازی ميکرديم، استقلالی بوديم؛ اون اوايل، دورهای که اين ژنرال قلعهنويی فعلی، هنوز اسمش اردشير بود و تازه از شاهين اومده بود، دوره جعفر مختاريفرد، مرتضی يکه، شاهرخ بيانی، عبدالعلي چنگيز، و رضا احدی (آره، جسارتاً همون دورهای که شماها به سيبزمينی ميگفتين ديبدمينی! p:) ما استقلالی بوديم؛ اون سالی که استقلال رفته بود دسته سه، را به را از پيام گچ خراسان و شهرداری ساری ميباخت -و ما متلکش رو ميخورديم- استقلالی بوديم؛ سر کلاس يکِ دو هم تو بازی استقلال پرسپوليس که با ايمان رحمتی و بابک فرهادی و بهمن دارالشفا استقلال وايميستاديم -هر چند که خشايار تشتزر اينا لولهمون ميکردن- اما بازم ما استقلالی بوديم؛ حالا که تيم قهرمان شده که ديگه جای خود دارد! (;
پ.ن. در همين راستا، متلکهای جناب دکتر هم باحال بيد! (;
لينک ثابت |
Sunday, April 16, 2006
مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا (الفتح:29)
محمد [صلی الله عليه و آله] پيامبر خداست و كسانى كه با اويند بر كافران سختگير [و] با همديگر مهربانند؛ آنان را در ركوع و سجود مىبينى که فضل و خشنودى خدا را خواستارند؛ از اثر سجود، نشان آنان در چهرههاشان نمايان است؛ اين صفت ايشان است در تورات، و مثل آنها در انجيل چون كِشتهاى است كه جوانه خود برآورد و آن را مايه دهد تا ستبر شود و بر ساقههاى خود بايستد و دهقانان را به شگفت آورد؛ تا از [انبوهى] آنان [خدا] كافران را به خشم دراندازد؛ خدا به كسانى از آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند آمرزش و پاداش بزرگى وعده دادهاست.
عيد مبارک! (:
لينک ثابت |
Saturday, April 01, 2006
اوکی! من ديگه شاک زدم. برادران و خواهران ايمانی –علی الخصوص حضرات مقيم خارجه- يه مشورتی بدين ببينم کجا برم از بين کويينز و مکمستر و مکگيل؟ در راستای اينکه فکر معقول بفرما گل بیخار کجاست، هر کدوم يه عيب و ايرادی دارن؛ کويينز تو رنکينگ از همه بالاتره (تو رنکينگ بيزينسويک، اسکول اوّل کانادا بلکه اولِ نان يو.اِسِه) ولی شهرش کوچيک و دورافتادس فاز نميده، مکگيل جای خوشناميه و رَنکش خوبه (تو رنکينگ فايننشال تايمز، سومه تو کانادا) ولی شهرش فرانسویه منم که فرنچ بيلميرم، مکمستر هم که اصلاً قربونش برم نيست تو رنکينگ! (همشون پیاچدی اين بيزينس يا منجمنت هستن با گرايش امآیاس و صبغهی بيهيويورال.) خودم بيشتر به دلمه که برم مکمستر؛ تعارف که نداريم من خيليم عشق علمآموزی نيستم، ترجيح ميدم يه جايی برم که همچينی يه نموره dodarable هم باشه، آدم بتونه اين 4-5 سال زندگی هم بکنه. هميلتون اصولاً خوش ميگذره، دوستای خوبی هم دارم اونجا، اينکلودينگ مازيار و رامين و افشين که همشون بَروبَکس بسيار بسيار رديفی هستن و کلاً ميشه با خيال راحت آويزنشون شد. ضمنا سوپروايزرم هم استاد باحاليه (باحال با معيارهای خودم البته؛ مثلا جمعهها با هم ميريم نمازجمعه!). اين از اين! اما از يه طرفم دلم نمياد از اعتبار کويينز و مکگيل بگذرم. حالا شماها –مخصوصا اگه از اوضاع مونترال اطلاع دارين- يه ذره ارشادم کنين بگين چه کنم. ميدونم معمولاً حسش نيس آدم جواب بده، ولی خداييش يه نظر مشورتی از خودتون دروکنين و خانوادهای را از نگرانی برهانيد. به کسايی که جواب درست بدن به قيد قرعه هزار دستگاه پيکان جوانان قرمز (گوجهاي) مدل 56 (دو کاربراته) به همراه يک دوره کامل آلبوم استاد يساری جاييزه ميدم. يالّا! يا ايميل بزنين يا اين پايين رو پر کنين خودش اتوماتيکاً ايميل ميشه. لطفاً دودر نکنين، باريکلا!
پ.ن. اين سيستم پايين گاهی مَللَق ميزنه، ترجيحاً يه ايميل بزنين به sa_akhlagh@yahoo. آقا جدّيه قضيه ها! جواب بدين مراماً!
لينک ثابت |
عشق کاريست که موقوف هدايت باشد! نگفتم از قطار جا ميمونيم؟! D: آقا اين سری من خداييش 45 دقيقه قبل حرکت، تو ايستگاهِ راهآهن بودم، اما بازم طبق معمول...!!! ((: البته شکر خدا رفتيم بالاخره با اتوبوس! (-B
به ترتيب روحالله، سعيد، يونس، علی اقبال، و دکتر آرام؛ ابوالحسن هم بود، جای حامد و مهدی هم قويّاً خالی بود!
لينک ثابت |
Saeed AkhlaghpourSaeed AkhlaghpourMohammad Taherzadeh Sani
|