Balaa Logo

 

اصل صفحه
آرشيو درّوگهر
پرتاب نامه
منو بغل

Saturday, June 18, 2005

وَ مِنْ كَلاَمٍ لَهُ -عليه السلام- رُوِيَ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَهُ عِنْدَ دَفْنِ سَيِّدَةِ اَلنِّسَاءِ فَاطِمَةَ –عليها‌السلام- كَالْمُنَاجِي بِهِ رَسُولَ اَللَّهِ -صلی‌الله‌عليه‌وآله- عِنْدَ قَبْرِهِ

اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ اِبْنَتِكَ اَلنَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ وَ اَلسَّرِيعَةِ اَللَّحَاقِ بِكَ! قَلَّ يَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِي! إِلاَّ أَنَّ فِي اَلتَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ. فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ! فَلَقَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِينَةُ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ إِلَى أَنْ يَخْتَارَ اَللَّهُ لِي دَارَكَ اَلَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ! وَ سَتُنَبِّئُكَ اِبْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا اَلسُّؤَالَ وَ اِسْتَخْبِرْهَا اَلْحَالَ هَذَا وَ لَمْ يَطُلِ اَلْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ اَلذِّكْرُ! وَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمَا سَلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ قَالٍ وَ لاَ سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اَللَّهُ اَلصَّابِرِينَ!


روايت شده كه اين سخنان را به هنگام دفن سيدة‌النّساء فاطمه (عليها‌السلام) به عنوان راز دلى با رسول خدا (صلی‌الله‌عليه‌وآله) در كنار مزار آن حضرت، بر زبان راند.

سلام بر تو اى پيامبر خدا! سلام من و دخترت كه اكنون در كنار تو فرود آمده و چه زود به تو پيوست! اى رسول خدا! از فراق دخت برگزيده‌ی تو، شكيبايى من اندك شده و تاب و توانم از دست رفته است! اما مرا كه اندوه عظيم فرقت تو را ديده‏ام و رنج مصيبت تو را چشيده‏ام، جاى شكيباييست؛ چه من خود سر نازنينت بر لحد آرامگاه نهادم و هنگامى كه سر بر سينه من داشتى، جان به جان آفرين تسليم نمودى.
انا لله و انا اليه راجعون! وديعت بازگردانده شد و امانت به صاحبش رسيد! اما اندوه مرا پايانى نيست و همه شب خواب به چشمم نرود تا آنگاه كه خداوند براى من نيز، سرايى را كه تو در آن جاى گرفته‏اى، اختيار كند!
بزودى، دخترت تو را خبر دهد كه چگونه امتت گرد آمدند و بر او ستم كردند! سرگذشت را از او بپرس و خبر حال ما از او بخواه! اين همه به زمانى بود كه از مرگ تو ديرى نگذشته و يادت از خاطره‏ها نرفته بود!
بدرود تو را و دخترت را! بدرود كسى كه وداع مى‏كند، نه بدرود كسى كه رنجيده و ملول است! اگر از اينجا بازمى‏گردم نه از روى ملالت است و اگر درنگ مى‏كنم نه به سبب آن است كه به وعده‌ی خدا به صابران، بدگمان شده‏ام!

   لينک ثابت   




Saeed AkhlaghpourSaeed AkhlaghpourMohammad Taherzadeh Sani