|
اصل صفحه آرشيو
درّوگهر پرتاب نامه
منو
بغل
Sunday, March 20, 2005
من اينجام: p: خداييش امسال حسّ کارت تبريک و اينجور قرتی بازيا نيست، مبارک باشه ديگه!
پ.ن. بهار دلکش رسيد و دل به جا نباشد...
لينک ثابت |
Thursday, March 10, 2005
خيلی بده که واسه يه چيزی دعا کنی، بعد همچين که حس کنی ممکنه دعات مستجاب شده باشه، قاط بزنی! سه شنبه شب بد قاط زده بودم! انقدر که نتونستم وايسم ببينم اين يارو که از تورنتو اومده چی ميخواد بگه. گفتيم بريم هيئت يه کم اشک بريزيم بلکه اين دله وا شه؛ اما آقا مهدی قاسميان هم به جای اينکه دعا بخونه گريه کنيم، آواز خوند واسمون: ما را که درد عشق و بلای خمار هست / يا وصل دوست يا می صافی دوا کند گر رنج پيشت آيد و گر راحت ای حکيم / نسبت مکن به غير که اينها خدا کند...
پ.ن.1. اون سر و صدايی که تو بکگراند ميشنويد، مربوط ميشه به بحث مهدی و علی در مورد اينکه اين غِنا هست يا نيست! پ.ن.2. "بلاي خمار" -از اعقاب "بلاي دودر"- در عصر خواجه حافظ شيرازي ميزيسته و ميزان عملش بسيار بالا بوده است. پ.ن.3. ايضا خيلی بده که نتونی هر چقدر که دلت ميخواد تو اين وبلاگ خراب شُدَت نکّ و نال کنی.
لينک ثابت |
Sunday, March 06, 2005
البته حضور آقای سيد علی رياض -نماينده تهران- در اين عکس جالبه، اما اون چيزی که عکس رو فوقالعاده جذّابتر ميکنه، حضور اون گل پسريه که با فلش مشخص شده!
 خداييش اين رفقای ما آخرشن! D:
(عکس از Hasanpix)
لينک ثابت |
Saeed AkhlaghpourSaeed AkhlaghpourMohammad Taherzadeh Sani
|